معصومه

متن مرتبط با «مامان» در سایت معصومه نوشته شده است

مریضی مامان

  • سلام یکی از روزها بود که بابایی مهمونی داده بود صبح کسی نبود فقط من ومامان وبابا بابایی میخواست بره خرید اماماشین روشن نشد چون باطری تموم کرده بود من ومامان رو صدا کرد که ماشین رو بیاین هل بدین هل دادن ماشین همانا و وشروع دیسک کمر مامان همانا بیچاره یکماه تمام گریه میکرد از درد  از دردنه روزداشت نه شب قویترین مسکن هم اثرنمیکرد تا اینکه دکتر رصرص نوبت عمل داد و راحت شد خدا روشکرخیلی بهتره نوشته شده,مریضی,مامان ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها