شب تولد مادر

ساخت وبلاگ
سلام

وای تولد مامانی عجب روزی بود

چقدر خوش گذشت

مامانی هم خوب سوپرایز شد قربونش برم

به دلایلی از ظهرش ناراحت بود و گریه میکرد ، روز بله برون فاطی جون هم بود خونمون رو میخواستن 

ما خونه رو مرتب کردیم و رفتیم خونه نهاد

مامانی نمیدونست میخوایم بریم اگه میگفنیمش مخالفت میکرد این بود یواشکی لباس واسش بردیم که خونه نهاد بگیمش و اماده شه

خدا رو شکر مخالفت نکرد و رفتیم رستوران

تا رسیدیم رستوران غذا سفارش دادیم و مانده و نادیا یواشکی غیب شدن که برن قنادی کیک بخرن و همان دم در بزارن تو یخچال رستوران تا بعد شام

اره خلاصه بگم که

شام اوردن و خوردیم بعد شام کمی نشستیم موسیقی زنده 

مایده هم رفت با گروه موسیقی هماهنگ کرد و رفت کیک بیاره

مامانی هنوز دلش گرفته بود و سرش پایین و ناراحت

یهودی چراغاخاموش شدن و اهنگ تولدت مبارک خوندن

مایده با کیک و فشفشه اومد جلو مامانی

مامانی حسابی جا خورد ذوقش اشکش در اومد

قربون اون دلت و اشکت برم مادر الهی همیشه اشکت از سر ذوق بیاد پایین

معصومه...
ما را در سایت معصومه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amasoumeh-atom8 بازدید : 155 تاريخ : چهارشنبه 23 آبان 1397 ساعت: 12:16